شغلم رو دیگه نمیدونم
محکومم به تلاش واسه میم مالکیتش ، چه بیهوده غلط ها!
آخر قمار باز همینه دستمو روی سینم فشار میدم سرده چه ببازم و چه را ببازم ؟
وقتی هی سعی کنیو سعی کنی ...
دیگه دیر شده دلم میخواد بخوابم
پسر بچه ناگهان معقول
قبلنا از خوابیدن میترسیدم اما الان نه!
هرقدرم خوابم بد باشه
تا وقتی که دیگه نیستم بیدارشم شاید...
تا آخر یه خطه صاف تا بینهایت ادامه داره ،میرسه به گوشه اتاق تاریک
فاصله ی اندک میان زانو و گونه ام را دوست دارم
چیزیه که میتونم بهش تکیه کنم
نارنجی رو بیشتر ، حالم رو همیشه آروم میکرد
هرچی جیغ تر بهتر
رنگ ها آروم عوض میشن آروم و زیر پوستی مثه آدما!
اگه خوش شانس باشم خوب میشم
وقتی زیر دوش نارنجی قرمز شه !
ترکیب ناهمگون سکوت و قطره های رنگی .